داستان

در زمان امروز مشتری ازاهمیت خیلی خیلی بالایی برخوردارهست ونیز حفظ مشتری قبلی از اهمیت دوچندانی برخوردار هست 

  اجازه بدهید با چند داستان کوتاه ازنحوه ارتباط با مشتری شروع کنیم

داستان 1

درژاپن قنادی بسیار معروف و لاکچری ای بود که همیشه مشتری خاص خود را داشت و صاحبمغازه همیشه در انتهای مغازه نشسته بود و برای خوشامدگویی به مشتریان ثروتمند  خود ازانتهای مغازه تکان نمیخورد ولی یک روز مشتری بسیار فقیری با لباسهای ژولیده و کهنه وارد مغازه شد و صاحب مغازه ازانتهای مغازه امد برای خوشامد گویی و ایستاد تا مشتری فقیر اون تکه شیرینی خود را انتخاب کند و تمام جیب هایش را گشت تا پول آن تکه دسر را جور کند و پول را پرداخت وصاحب مغازه تا در مغازه مشتری فقیر را همراهی کرد و تعظیم کرد براو همه کارکنان تعجب کردند که چطور صاحب مغازه چنین کاری را انجام داد صاحب مغازه توضیح داد مشتری فقیر تمام پول و دارایی خود را برای پرداخت اون تکه از شیرینی به ما داد پس اون مرد به ما افتخار داد و اون شیرینی برای اون مرد بسیار لذیذ بود و باارزش درصورتیکه برای مشتریان ثروتمند ما خوب هستیم اما نه اونقدر که برای مرد فقیر باارزش

داستان 2

تجربه تاکسی سوار شدن درامریکا

اگر به امریکا سفرکنید واز فرودگاه بخواهید تاکسی بگیرید این تجربه میتواند لذت بخش باشد یا ذر عین حال با غرغر

اگر راننده نقشه شهر را بلد باشد یا اگر بتوانید با او صحبت کنید شانس آورید یا اگر راننده عصبانی نباشد بخت یارتان بوده

خلاصه بعد ابیرون آمدن از فرودگاه راننده ای با لباسی آراسته و خوش برخورد سمت ما آمدو بعذ از سلام و معرفی خودش گفت  لطفا اجازه دهید چمدان را در صندوق بذارم و بعد کارتی به ما داد که روی کارت نوشته شده بود

با هزینه کم بهترین مسیر و مطمن ترین راه و با محیطی دوستانه شمارو به مقصد میرسانیم بسیار شگفت زده شدم وسپس  راننده در راباز کرد ووارد ماشین بسیار تمیز او شدم بعداز اینکه راننده نشست گفت قبل از حرکت قهوه میل میکنید ؟در فلاسک دو نوع قهوه موجوده قهوه معمولی و قهوه  سبز ما که تعجب کرده بودیم گفتیم   نه متشکر راننده گفت در یخدان نوشابه و آبمیوه هست  ما آبمیوه خواستیم  سپس بعذ از خوردن آبمیوه راننده شروع به حرکت کرد ازش پرسیدم شما چندسال هست که به این کار مشغولین ؟ ایشون گفت 8سال هست  ازش پرسیدم چندسال هست که به این شیوه کار میکنید  در جواب گفت 2سال 

پرسیدم 7سال اول به چه شیوه ای کار میکردی او پاسخ داد از همه چی از اتوبوس و تاکسیهایی کا راه رو بند میآوردند از پولی که درمیاوردم و نوید زندگی بهتر به من نمیداد مینالیدم تااینکه در برنامه رادیویی شخصی که یکی از بازاریان موفق بود سخنرانی کرد و شنیدم او گفت به جای آنکه دائما غربزنید به خودتان بیاییدو دیدم میتونم مثل سایر رانندگانی کهبا ماشینهای کثیفشان  مدام غرغر میکنندو برخورد مناسبی با مسافرانشان ندارند باشم یا میتوانم جوردیکه ای باشم که خوشحالتر باشم   تصمیم گرفتم تجدید نظری کنم در دیدگاه و باورهایم از او پرسیدم چه نتیجه ای برای تو حاصل شد با تغییرروش ؟ او پاسخ داد به در آمد 4برابری رسیدم بعد از 2سال وچیزیکه خیلی جالب توجه بود در بدست آوردن درامد 4برابری و رمزش این بود فقط مشتری مداری و احترام به مشتری

داستان 3

مشتری مداری در ایران

باطری گوشیم باد کرده بود در صورتیکه  هنوز تاریخ گارانتی داشت و به مغازه ای که این گوشی رو ازش خریدم رفتم  مغازه ای در میدان ولیعصر و صاحب مغازه گفت باطری شامل گارانتی نمی شود درصورتیکه در فروشگاههای دیگر این حرف را نمیزدند البته باز هم اگر از فروشگاه دیگری خرید کرده بودم و هنگام بروز مشکل اونها نیز همان حرف را تحویل میدهند تجربه ثابت کرده خلاصه صاحب مغازه قبول نکرد و من یک باطری دیگری خریدم از مغازه بیرون امدم بعد متوجه شدم که تاریخ مصرف این باطری هم گذشته فورا به مغازه برگشتم و گفتم باطرییکسال از  تاریخ مصرفش گذشته  صاحب مغازه گفت جناب اولا مگه باطری شیر و لبنیات هست که خراب بشه با تاریخ انقضا و دوما جنس فروخته شده پس گرفته نمی شود

این داستان را داشته باشید تا چند نمونه تجربه  از برخورد بامشتری در جهان باهم مرور کنیم

داستان 4

از انگلیس کوله پشتی خریدم و بند کوله پاره شدبعد از 6ماه به نمایندگی زنگ زدم و موضوع را گفتم فروشنده گفت لطفا یک عکس از کوله پشتی بندازید و برای ما ارسال کنید من هم عکس را گرفتم و ارسال کردم و اطلاعات اسم تلفن آدرس را گرفتند و کلی عذرخواهی بابت کوله پشتی چندروز بعد کارمند تحویل کالا همان شرکت به درب منزل ما اومد و 2نمونه آورد و گفت چون ایمن محصول تمام شده یکی شبیه اون کوله  شماست و دیگری هدیه برای اینکه وقت شما گرفته شد برای پیگیری

داستان 5

گوشی سامسونگ گرفتم با همان مشکلی که در ایران مواجه شده بودم یعنی باطری گوشی باد کرد ولی اینبار در خارج ازایران به فروشگاه  مراجعه کردم و فروشنده با عذرخواهی فراوان  از اینکه گوشی اینجوری شذه و گفت لطفا اطلاعات شخصیتون را از گوشی بردارید تا گوشی برا تعویض باطری به نمایندگی بفرستیم و شما برای گرفتن گوشی نیاز نیست زحمت بکشید تا مغازه بیایید ما برای شما ارسال میکنید فردا ی اون روز گوشی با بطری تعویض شده به همراه هدفون بی سیم سامسونگ به ارزش 25% مبلغ گوشی برای ممن بعنوان هدیه ارسال کردند

داستان 6

تجربه ای از فروشگاه اینترنتی بامیلو

در جمعه سیاه از فروشگاه بامیلو کیف پول سفارش دادم بعد از 2 هفته که سفارش من را آوردند جعبه را که باز کردم دیدم کیف پاره هستش و من با پشتیبانی بامیلو صحبت کردم و موضوع را مطرح کردم فروشنده گفت اطلاعات شمارو به همکار بازگشت کالا میدم در اسرع وقت میان و کیف را میگیرن و پول شمارو پس میدهند ازاین تلفن حدود یک هفته گذشت و خبری نشد مجددا تماس گرفتم و همون مکالمات قبلی رو گفتن خلاصه بعد از دو هفته کارمند بازگشت کالا امد و کیف را برد یه رسید به من داد برای بازگشت پول که گفته بودن 24تا  ساعت آینده پول به حساب شما واریز میشود پول که تا 10 روز بعد هم به حساب من واریز نشد و من عصبانی شذم از این همه بی احترامی نسبت به مشتری و تماس گرفتم کارمند بخش مالی با کلی عذرخواهی گفت در حال پیگیری هست و تا 24 ساعت آینده پول به حساب شما واریز میشود این روند تا 2 هفته ادامه داشت و من هر روز تماس گرفتم با بامیلو و مکالمات تکراری و بهد از 24 روز بلاخره پول کیف پول رو به من پس دادند

داستان 7

داستانی از دیجی کالا

دیجی کالا تخفیف خیلی خوبی زده بو روی کفش من هم تصمیم گرفتم یه کفش ریباک بخرم نمونه همون کفش را قبلا از نمایندگی ریباک خریده بودم با قیمت خیلی بالاتر خلاصه در روند خرید و تحویل مشکلی نبود و طبق زمانبندی آوردند و بد قولی نکردنولی یک هفته بعد از اینکه کفش رو استفاده کردم کفش از کناز باز شد فورا به پشتیبانی دیجی کالا زنگ زدم و موضوع را گفتم و گفتم این کفش نباید بعد از یک هفته استفاده به این شکل بشه این کفش رو برای من تعویض کنید یا پولش را برگردانید گفتند شرمندهه هستیم ولی برای کفش ما تعویض و تعمیر یا برگشت پول نداریم این هم نمونه ای دیگر تجربه از مشتری مداری در ایران بود